قدس آنلاین-گروه استان ها- علی محمدزاده: «تیراندازی» واژهای که بوی مرگ میدهد وبا شنیدنش ترسی سرد وجود آدمی را میگیرد وهیچ فرقی ندارد این تیراندازی کجا وبه چه منظوری باشد.
در گذشتهها سلاح برای دفاع ازقبیله و وطن بود، اما آرام آرام سلاح گرم به ابزار دوست داشتنی خیلیها تبدیل شد و متأسفانه تبعات این دوست آتشین دامنگیر مردمانی شد که روزگاری به اعتماد همین تفنگها و آدمهای بیدار آسوده میخوابیدند.
مرگ در شادی
قصه تلخ تیراندازی در نزاعها و عروسیها و عزاداریها سالهاست که در کشور ما به اشکال مختلف روایت میشود؛ یک بار در عروسی جوانی بر اثر شلیکهای شادمانه یکی از مهمانان میمیرد، بار دیگر پسری در مجلس عزای عمویش، پدرش را هم از دست میدهد.
اما برای بررسی چرایی این موضوع باید به چند مسئله توجه کرد. اولین موضوع، فرهنگ عامه است. اینکه ریشه شلیک کردن به بهانه عزا وعروسی چرا وارد فرهنگ ما شده است؛ شاید آن زمان الزاماتی بوده که این روزها دیگر دلیلی برای تکرار آن نیست.
اما موضوع اساسیتر اینکه وجود سلاح گرم و بویژه از نوع غیرمجاز در دست مردم، آسیب و تهدید اجتماعی مهمی است که باید چاره اندیشی شود، ولی آنچه اوضاع را وخیمتر کرده، استفاده از سلاح گرم در نزاعها و به طور خاص در نزاعهای گروهی و قبیلهای است.
باورهای غلط
یک جامعه شناس در این زمینه میگوید: در مراسم عروسی غالباً شاهد تیراندازی جوانان در خیابان هستیم. این تیراندازیها معمولاً به خاطر در نظر نگرفتن زمان و مکان، موجب مشکلاتی در جامعه شده و گاه خسارات انسانی و یا فیزیکی در پی دارد.
جامعه شناس دیگری نیزمی گوید: موضوع تیراندازی در مراسم عروسی خود موجب طرح مسئله بزرگ تری میشود که چرا شادیهای جمعی ما دارای آسیب و پیامدهای زیانبار است؟ آیا ما فاقد توانایی و مهارت در شادیهای جمعی هستیم؟ آیا این شکل از آداب و رسوم سنتی توانایی طرح در دنیای امروز را ندارد.
مجتبی ترکارانی اظهارمی دارد: استفاده از تفنگ و تیراندازی در شهر یا روستا با ابعاد روانی، اجتماعی دنیای امروز بویژه روحیات کودکان سازگار نیست.
امروز روانشناسان زیادی برای کاهش خشونت در خانوادهها تأکید دارند در حالی که تفنگ یکی از عوامل بروز خشونت است و کودک با مشاهده آن در مراسم عروسی با خشونت آشنا میشود.
وی شهر را محل امنیت و فراغت شهروندان میداند و ادامه میدهد: تفنگ، نشانه وجود ناامنی و عاملی برای احساس عدم امنیت است؛ صدای تفنگ در شهر بیش از آنکه امنیت را ایجاد کند؛ باعث احساس ناامنی میشود.
وی با بیان اینکه شاید در گذشته، بسیاری از عناصر، دارای بار فرهنگی و ارزشی مثبت بودند؛ ولی تفنگ در دنیای امروز که دولتها وظیفه حفظ امنیت شهروندان را بر عهده دارند دیگر معنایی ندارد، تصریح میکند: علت این وضعیت را میتوان در به هم خوردن تعادل ساختار جامعه و پیداشدن وضع آنومی در جامعه دانست.
این جامعه شناس لرستانی ضمن اشاره به اینکه ساختارهای سنتی ما تضعیف شدهاند، ولی ساختارهای مدرن نتوانستهاند، افراد را در ساختار جذب کنند، میگوید: ما شهرنشین شدهایم، ولی هنوز اسباب تفریح و لذت و قدرت و نمایش هایمان عشایری است؛ شهر هنوز نتوانسته است برای شهروندان تفریح مدرن ایجاد کند و یا تفریحات مدرن برای آنان چندان جذابیتی ندارد؛ بنابراین هنوز ترجیح میدهیم به صورت گزینشی در کنار دیگر عناصر مدرن از بعضی عناصر سنتی استفاده کنیم.
قانون بازدارنده
یک وکیل دادگستری در این باره میگوید: با نگاهی به اخبار منتشره شده در سالهای اخیر میبینیم، سالانه دهها نفر براثر اصابت گلوله در نزاعها جان خود را از دست میدهند، ولی در مقابل آن گونه که باید ابزارهای بازدارنده لازم تعریف نشده است.
محمد رضا شوکتی میافزاید: براساس قانون هر کس به طور غیرمجاز سلاح گرم یا سرد جنگی یا سلاح شکاری یا قطعات مؤثر یا مهمات آنها را خریداری، نگهداری یا حمل کند یا با آنها معامله دیگری انجام دهد به حبس تعزیری از ۹۱ روز تا ۱۰ سال محکوم میشود.
طبق جزء الف این ماده، مجازات نگهداری، حمل و خریداری سلاح سرد جنگی، سلاح شکاری یا مهمات آن حبس از ۹۱ روز تا ۶ ماه یا جزای نقدی از ۱۰ میلیون تا ۲۰ میلیون ریال است.
طبق جزء ب این ماده، مجازات نگهداری، حمل و خریداری سلاح گرم سبک غیرخودکار، قطعات مؤثر یا مهمات آن حبس از ۶ ماه تا دو سال یا جزای نقدی از ۲۰ میلیون تا ۸۰ میلیون ریال است.
طبق جزء پ این ماده، مجازات نگهداری، حمل و خریداری سلاح گرم سبک خودکار، قطعات مؤثر یا مهمان آن حبس از دو تا هشت سال است.
طبق جزء ت این ماده مجازات نگهداری، حمل و خریداری سلاح گرم نیمه سنگین و سنگین، قطعات مؤثر یا مهمات آنها حبس از پنج تا ۱۰ سال است.
هرگاه موضوع جرم این ماده بیش از یک قبضه یا قطعات مؤثر از چند قبضه باشد، مجازات مرتکب حسب مورد تشدید میشود.
وی اظهار میدارد: باید بپذیریم که هرچند این مجازاتها به ظاهر سنگین است، اما اگر تصور کنیم که همین سلاح روزی وسیله سلب حیات یک انسان میشود، خواهیم پذیرفت که مجازات زیادی نیست. بنابراین به نظر میرسد باید بیش از پیش بازدارندگی قوانین را از طریق افزایش هزینه ارتکاب جرایم بالا ببریم.
روی دیگر سکه
آنچه ذکر شد، نفی این رفتار از لحاظ فرهنگی و اجتماعی و قانونی بود، اما آنچه در عالم واقع رخ میدهد، کمی نگران کننده است چراکه در پارهای موارد شاهد حمایت ضمنی برخی از متولیان جامعه از این هنجارهای غلط هستیم.
نمونه بارز این موضوع در چند روز گذشته بود که فرمانده انتظامی اهوازگفت: بارها مجبور شدیم، اسلحه استفاده شده در عروسی را ضبط کنیم، اما متأسفانه شاهد تماس برخی مسئولان برای بازپس دادن آنها بودهایم که نشان میدهد این ضدارزش تبدیل به هنجار اجتماعی شده است.
سرهنگ محمد صفری افزود: امسال ۳۴۰ مورد تیراندازی در اهواز رخ داده که به دلیل اختلافات ملکی، درگیری ها، مسائل فرهنگی و ناموسی و مراسم عزا و عروسی بوده است.
وی ادامه داد: بخش زیادی از مأموریتهای پلیس بابت تیراندازیها است که به عنوان فرهنگ نگران کنندهای روبه افزایش است و اخیراً ناچار شدیم به دلیل تیراندازی یک داماد را تا ساعت ۲ بامداد بازداشت کنیم. نمونه دیگر بازداشت۸۰ نفردر پتک باغملک بود که در یک درگیری بین دو طایفه شرکت داشتند.
چه باید کرد؟
با این وصف به نظر میرسد، مقابله با یک هنجار غلط، بسیار سخت وزمانبر است، اما ضمن افزایش مجازاتهای قانونی باید راهکارهای پیشگیرانه دیگری تعریف شود تا هزینه انجام این رفتار غیر معمول بیش از پیش بالا برود. همچنین برخی تصمیمات از قبیل برخورد قانونی با صاحبان مجالسی که در آن از سلاح گرم استفاده شده، میتواند، اندکی از افزایش این رفتار مخاطره آمیز بکاهد.
نظر شما